روزهاي افقي

به مناسبت برگشتنم از سفر هاي فضايي، يه تكه از كتاب" صد سال تنهايي " اثر گابريل گارسيا ماركز :
آئورليانو بعد از ظهر كه به كتابفروشي فاضل اسپانيولي رفت ؛ در آنجا چهار پسر ياوه سرا يافت كه بر سر طرق مختلف از بين بردن سوسك در قرون وسطي سخت جرو بحث مي كردند .
آئورليانو ، وارد مباحثه شد و بي آنكه حتي نفسي تازه كند شرح داد كه سوسك ؛ قديميترين حشره بالدار روي زمين ، كه از زمان انجيل قرباني لنگه كفش بوده است ولي از آنجا كه نژاد اين حشره در مقابل هر نوع آلت قتاله ، از تكه هاي گوجه فرنگي آغشته به نمك اسيدبوريك و سديم گرفته تا آرد مخلوط به شكر ، استقامت فوق العاده اي دارد، يكهزارو ششصدو سه نوع آن در مقابل قديميترين و قويترين و بيرحمانه ترين طرقي كه بشر از ابتداي آفرينش براي از بين بردنش بوجود آورده بود – به انضمام خود بشر - جان سالم بدر برده است . همانگونه كه غريزه زادو ولد به بشر ارتباط داده مي شد ، غريزه واضح و مدام كشتن سوسك هم به بشر مربوط مي شد و اگر سوسك توانسته بود از دست ظلم بشر جان سالم بدر ببرد صرفاً به اين خاطر بود كه به تاريكي پناه برده بود و در آنجا شكست ناپذير مانده بود چون بشر ذاتاً از تاريكي وحشت دارد و سوسك هم ذاتاً از نور مي ترسد . پس چه در قرون وسطي و چه در زمان حال و چه در قرن هاي بعد ، تنها طريق مؤثر براي كشتن سوسك نور خورشيذ است .
مصطفي موسوي - بهمن ماه 1387