تنها دو بار زندگي مي كنيم


خوب بالخره امشب بعد از قرني ما يه فيلم خوب از اين سينماي ايران ديديم . شايد آخرين باري كه رفتم سينما و بعد از فيلم احساس حماقت و پشيموني نكردم، حدود پنج-شش سال پيش بود، بعد از فيلم مهجور" شب هاي روشن".
گرچه اين فيلم" تنها دوبار زندگي مي كنيم" هم به پاي ورژن شاعرانش ( شب هاي روشن ) نمي رسيد ولي باز به اندازه اي بود كه امير خان درجه نه خوب- نه مزخرف رو بهش اعطا كنه و همين هم در روزگاري كه چارچنگولي ها 700-800 ميليوني ميفروشن و كسي از اومدن و رفتن فيلم هايي مثل تنها دوبار زندگي مي كنيم با خبر نميشه ، خودش كليه .
از نظر من گرچه سيامك فيلم فيزيكش انگ نقش بود اما شخصيت استاد شب هاي روشن بهتر در اومده بود شايد براي اينكه بر خلاف سيامك، هيچ وقت نمي خنديد. ولي دختر پرتقالي اين فيلم ( شهرزاد ) كم از دختر فيلم مؤتمن نداشت و آقا حسين عليزاده هم كه طبق معمول كارشون درسته ديگه.
چيزي كه من بيشتر در مورد فيلم پسنديدم، تدوين غير خطيش بود كه حتي بهم يه ايده جديد در مورد سروسامون دادن اين وبلاگ متروكه داد . راستش از اونجايي كه كامپيوتر همه ويروس داره و كامپيوتر ما جن، چند وقتيكه چيزايي كه مي نويسم قبل از اينك بخوام آپشون كنم گم ميشن . خلاصه به اين فكر بودم كه گپ اين چند وقت رو كم كم به صورت فلاش بك پر كنم، اما وقتي ديدم دست به سر كردن اين بعد چهارم ( زمان ) هم بد نميشه، تصميم بر آن شد كه از اين طريق پيش رويم و براي همين هم فعلا تگ و زمان و كامنت مامنت... تا اطلاع ثانوي تعطيل است.