عشق ، مگر امشب با شوهرش ، مرگ وعده ي ديداري داشته است
كه اينك !
دستادست و بالابال
بر نسيم عبوس و مبهم شبانگاه
پرسه مي زنند
غنچه هاي ياس من امشب شكفته است
و ظلمتي كه باغ مرا بلعيده
از بوي ياس ها معطر و خواب آور و خيال انگيز شده است
امشب عطر ياس ها
سنگر صبر و اميد مرا
از دلتنگي هاي دشوار و سنگين روز
باز مي ستاند
امشب از عشق و مرگ در روح من غوغاست